قصه ها برای من خیلی مهم هستند. شاید بتونم بگم چیزی که علی رغم همه چالشهای کار رواندرمانی منو مرتبط و متصل باهاش نگه داشته قصه ها بودند. هر کسی قصه ای داره و معنای رفتارها، نگرش ها، علاقه مندی ها، حساسیت ها و آسیب پذیری هاش در دل اون قصه است که قابل درک و فهم میشه. تجربه چندین سال دریافت آموزش های تخصصی در زمینه شناخت ابعاد و ویژگیهای روان انسان و همچنین مخاطب و ارائه دهنده رواندرمانی بودن باعث شده عمیقا این موضوع رو درک کنم که اگر ما قادر باشیم قصه هامونو تعریف کنیم، لایه های پنهانی اش رو درک کنیم، عواطف آمیخته بهش رو تجربه کنیم و صاحب اون قصه بشیم و اگر لازم شد دوباره و به شکل جدیدی تعریفش کنیم بسیاری از رنج هامون تسکین پیدا می کنند. و البته که انسان ها برای چنین تجربه ای نیاز به یک شنونده کنجکاو، همدل و هم آهنگ دارند. من بخش قابل توجهی از این درک و بینش رو از طریق آموزش های تخصصی در زمینه درمان متمرکز بر هیجان (EFT) به دست آوردم.
دوره ها و آموزش های تخصصی که من دریافت کردم متنوع بوده اند بااینحال عمده آنها حول محور درمان متمرکز بر هیجان (EFT) و کاربرد این رویکرد در کمک به افرادی که با مسایلی مانند افسردگی، بهم ریختگی های عاطفی مبهم و بدون منبع مشخص ظاهری، مشکلات مرتبط با خودارزشمندی و اعتماد به نفس، کمالگرایی، رنج روانی مزمن ناشی از تجارب آسیب زای گذشته، مسایل حل و فصل نشده مرتبط با روابط قدیمی و روابط فعلی مانند دشواری در تنظیم مرزهای کارآمد در روابط، دشواری در ابراز سازگارانه احساسات و نیازها، دشواری در پایان دادن عاطفی روابط غیررضایت بخش یا روابط خاتمه یافته و دیگر مسایلی از این قبیل دست و پنجه نرم می کنند؛ بوده است. همچنین در سالهای اخیر بخش بزرگی از توجه و علاقه مندی حرفه ای من بر شناخت فرآیند سوگ و کمک به افرادیست که با انواع مختلفی از تجربه سوگ درگیر هستند. بعلاوه دغدغه ام در رابطه با مسایل نوجوانان نیز باعث شده بخشی از توجه حرفه ای ام را به کار با نوجوانان و مسایل مختلف آنها متمرکز کنم.
امید من آن است که بتوانم به افراد در مسیر شناخت خودشان و دسترسی پیدا کردن به ابعاد نزیسته و عواطف و نیازهای مدفون مانده شان کمک کنم تا قصه شان را دوباره و به شکلی کامل تر، منعطف تر و موثرتر روایت کنند.
من الهام بالندری فارغ التحصیل کارشناسی و کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی از دانشگاه فردوسی مشهد هستم. سال ۱۳۹۵ در پایان دوره کارشناسی ارشد از پایان نامه ام با عنوان مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر روابط موضوعی با گروه درمانی هیجان مدار(درمان متمرکز بر هیجان) بر کیفیت روابط موضوعی و هم وابستگی در زنان افسرده دفاع کردم. در سال های پس از فارغ التحصیلی دوره های آموزش تخصصی رواندرمانی متمرکز بر هیجان (EFT) را با اساتیدی مانند دکتر آرش رمضانی و دکتر همایون ذوالفقاری نیا گذراندم و همچنان نیز در حال گذراندن دوره های تکمیلی و به روز کردن دانش و ارتقاء مهارت هایم نزد اساتیدی مانند ژیلا بهناد هستم. همچنین از آنجایی که باور دارم که یک رواندرمانگر نیاز به دیدی گسترده در حیطه روانشناسی دارد و به خاطر علاقه شخصی ام به رواندرمانی تحلیلی از آموزش ها و دوره هایی در این زمینه نیز بهره می گیرم.
شنبه:۱۲ الی ۱۶
دوشنبه:۱۳ الی ۱۸
سهشنبه:۱۲ الی ۱۶
چهارشنبه:۱۳ الی ۱۷